معنی کلمه آقسنقر در لغت نامه دهخدا
آق سنقر. [ س ُ ق ُ ] ( اِخ ) نام فرمانروای ارمینیه ( 579-589 هَ.ق. ).
آق سنقر. [ س ُ ق ُ ] ( اِخ ) یکی از غلامان ترک ملک شاه که در حلب از جانب تتش حکومت داشت ( 478-487 هَ.ق. )، و در آخر کار بر تتش قیام کرد و اسیر شد. و او پدر اتابک عمادالدین زنگی سرسلسله اتابکان موصل و حلب است. و نام کامل او قسیم الدوله ابوسعید حاجب آق سنقربن عبداﷲ است. || نام یکی از امراء معروف عصر سلاجقه که با اهل صلیب جنگهای بزرگ داده و در 520 هَ.ق.فدائیان مقتول گردیده است. || نام چند تن دیگر از امرای سلجوقیان و غیرهم.، اقسنقر. [ اَ س َ ق ُ ] ( ترکی ، اِ مرکب ) رجوع به آقسنقر شود.