معنی کلمه آفتاب مغرب در ویکی واژه آفتابمغرب آفتاب کسی از مغرب درآمدن، به مجاز: بیچاره و بدبخت شدن او، چارهای نداشتن. بدبخت، دیگر آفتابت از مغرب درآمده، برو گُم شو «مخملباف»