آغالیده
معنی کلمه آغالیده در فرهنگ معین
معنی کلمه آغالیده در فرهنگ عمید
معنی کلمه آغالیده در ویکی واژه
پریشان ساخته.
برشورانیده، برانگیخته به فتنه و فساد و جنگ.
جملاتی از کاربرد کلمه آغالیده
زخم نیمور فزون خورده و کم نالیده با سپوزنده خود سخت بر آغالیده
چون شنزبه حدیث دمنه بشنود، و عهود و مواثیق شیر پیش خاطر آورد - و در سخن او نیز ظن صدق و اعتقاد نصیحت میداشت - گفت واجب نکند که شیر بر من غدر اندیشد، که ا زمن خیانتی ظاهر نشده ست، لکن بدروغ او را بر من آغالیده باشند و بتزویر و تمویه مرا در خشم او افگنده. و در خدمت او طایفه ای نابکارند همه در بدکرداری استاد و امام، و در خیانت و درازدستی چیره و دلیر، و ایشان را بارها بیازموده است و هرچه از آن باب در حق دیگران گویند بران قیاس کند. وهراینه صحبت اشرار موجب بدگمانی باشد در حق اخیار، و این نوع ممارست بخطا راه برد چون خطای بط.