آغالیده

معنی کلمه آغالیده در لغت نامه دهخدا

( آغالیده ) آغالیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) تیزکرده و برانگیخته و برشورانیده و آشوفته بر خصومت.

معنی کلمه آغالیده در فرهنگ معین

( آغالیده ) (دِ ) (ص مف . ) ۱ - تحریک شده ، انگیخته . ۲ - پریشان ساخته . ۳ - برشورانیده ، برانگیخته به فتنه و فساد و جنگ .

معنی کلمه آغالیده در فرهنگ عمید

( آغالیده ) برانگیخته شده، تندوتیزشده.

معنی کلمه آغالیده در ویکی واژه

تحریک شده، انگیخته.
پریشان ساخته.
برشورانیده، برانگیخته به فتنه و فساد و جنگ.

جملاتی از کاربرد کلمه آغالیده

زخم نیمور فزون خورده و کم نالیده با سپوزنده خود سخت بر آغالیده
چون شنزبه حدیث دمنه بشنود، و عهود و مواثیق شیر پیش خاطر آورد - و در سخن او نیز ظن صدق و اعتقاد نصیحت می‌داشت - گفت واجب نکند که شیر بر من غدر اندیشد، که ا زمن خیانتی ظاهر نشده ست، لکن بدروغ او را بر من آغالیده باشند و بتزویر و تمویه مرا در خشم او افگنده. و در خدمت او طایفه ای نابکارند همه در بدکرداری استاد و امام، و در خیانت و درازدستی چیره و دلیر، و ایشان را بارها بیازموده است و هرچه از آن باب در حق دیگران گویند بران قیاس کند. وهراینه صحبت اشرار موجب بدگمانی باشد در حق اخیار، و این نوع ممارست بخطا راه برد چون خطای بط.