آشفته خاطر
معنی کلمه آشفته خاطر در فرهنگ عمید
معنی کلمه آشفته خاطر در فرهنگ فارسی
پریشان خاطر
معنی کلمه آشفته خاطر در ویکی واژه
دارای فکری آشفته و پریشان. آشفته خاطر شدن. احدی را نمیدید که پریشان حال ... و آشفته خاطر نباشد. «جمالزاده»
جملاتی از کاربرد کلمه آشفته خاطر
ما در خیال زلف پریشان بیقرار آشفته خاطریم و بسودای محکمیم
به روی شه نشان مرگ و ظاهر بزرگان درغمش آشفته خاطر
هر سطر، روزنامه آشفته خاطری است گیسوی ماتمی ز خط سرنوشت به
من دور از او فتاده که شوریده ام چرا با قرب او تو اینقدر آشفته خاطری
به کار خویش حیران ماند ناظر بسی ز آن حرف شد آشفته خاطر
آشفته خاطران که ز عالم گسسته اند پیوند جان به موی میان تو می کنند
آشفته خاطر دشمن دون شد می در گلوی مدعی خون شد
رو، شبچراغ دیده آشفته خاطران در سر شراب، طره پریشان برآمده
آشفته خاطر کردهام جمعیت عشاق را هر شب که یاد آوردهام زلف پریشان تو را
که چون از رنج دریا رست ناظر شبی در خواب شد آشفته خاطر