آستین دراز
معنی کلمه آستین دراز در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه آستین دراز
عرق جبین خجالتم که چو شمع در بر انجمن ننهفت عیبکفی تهی سر آستین دراز من
برهنه ایم، که ننگ است اهل همت را که دست خود به سوی آستین دراز کند
برو خواجه کوتاه کن دست آز چه میبایدت ز آستین دراز؟
افسون جاه میکشد آخر به خسّتت چون آستین درازکنی دستکوته است