آتشکش
معنی کلمه آتشکش در فرهنگ فارسی
معنی کلمه آتشکش در ویکی واژه
اَتِشْ کَشْ: در گویش تونی و گویش گنابادی یعنی خاک انداز، خاکروبه،
(قدیم): وسیلهای برای قلعهگشایی؛ وسیلهای که در زمان باستان برای انتقال آتش از محلی به محل دیگر از آن سود میجستند.
جملاتی از کاربرد کلمه آتشکش
بس که ظلمت بود و تاریکی ز پیش میندید آتشکشی را پیش خویش
من نلافم ور بلافم همچو آب نیست در آتشکشیام اضطراب
این چنین آتشکشی اندر دلش دیدهٔ کافر نبیند از عمش
ز سینه گر نفسی بیتو میکشد بیدل به دود از دل آتشکشیده میماند
سوخته چون قابل آتش بود سوخته بستان که آتشکش بود