آتش‌کش

معنی کلمه آتش‌کش در لغت نامه دهخدا

( آتش کش ) آتش کش. [ ت َ ک َ / ک ِ ] ( اِ مرکب ) افزاری که بدان آتش در تنور آشورند.

معنی کلمه آتش‌کش در فرهنگ فارسی

( آتش کش ) نام ابزاری که بدان آتش در تنور آشورند

معنی کلمه آتش‌کش در ویکی واژه

ابزاری سرپهن و دسته‌دار که با آن آتش و زغال گداخته از بخاری و منقل بیرون می‌کشند. ابزاری که با آن آتش را در تنور به هم می‌زنند.
اَتِشْ کَشْ: در گویش تونی و گویش گنابادی یعنی خاک انداز، خاکروبه،
(قدیم): وسیله‌ای برای قلعه‌گشایی؛ وسیله‌ای که در زمان باستان برای انتقال آتش از محلی به محل دیگر از آن سود می‌جستند.

جملاتی از کاربرد کلمه آتش‌کش

بس که ظلمت بود و تاریکی ز پیش می‌ندید آتش‌کشی را پیش خویش
من نلافم ور بلافم همچو آب نیست در آتش‌کشی‌ام اضطراب
این چنین آتش‌کشی اندر دلش دیدهٔ کافر نبیند از عمش
ز سینه ‌گر نفسی بی‌تو می‌کشد بیدل به دود از دل آتش‌کشیده می‌ماند
سوخته چون قابل آتش بود سوخته بستان که آتش‌کش بود