آزگار
معنی کلمه آزگار در فرهنگ معین
معنی کلمه آزگار در فرهنگ عمید
۲. دراز، طولانی، مداوم: یک سال آزگار، شش ماه آزگار.
معنی کلمه آزگار در فرهنگ فارسی
تمام و کامل
تمام، کامل، درازوطولانی، مانندیک سال آزگار
معنی کلمه آزگار در ویکی واژه
آزِگار : در گویش گنابادی یعنی لعنتی ، بی فایده ، بی حاصل ، از دست رفته ، حرام شده.
کامل، تمام، دراز، طولانی.
جملاتی از کاربرد کلمه آزگار
هم سطح با آزگارد، دو بخش دیگر از جهان به نامهای واناهایم و الفهایم نیز قرار گرفتهاند. تالاری به نام والهالا نیز در آزگارد ساخته شدهاست که در آن جنگجویان کشته شده (اینهریار)، در انتظار نبرد نهایی (راگناروک) به سر میبرند. سرزمین آزگارد و میدگارد، اقامتگاه انسانها بوسیلهٔ پل رنگینکمان بایفراست به یکدیگر متصل هستند. آسگارد به معنای حصار خدایان یا همان آسها است.
«... دردسرتون ندم، تمام این اهل پامنار ریختن سر ما... بند پای منو گاز میگرفتن که بخورم زمین تا بریزن منو بکشن... رفتیم خلاصه بیمارستان رضانور سه ماه آزگار خوابیدیم و یه روز دیدیم کاشانی، خدا رحمتش کنه، اومد بیمارستان، جون شما... گفتم: «آقا، بچه محلات پای منو، همه رو گاز گرفتن.» گفت:«این پدرسوخته ها مثل سگ میمونن!» آره شوخیام میکرد! آدم شوخی بود.»
در میان آزگارد دشت بزرگ ایداوول (یا ایدا) جای دارد که خدایان در این دشت در تالاری به نام گلادزهایم و ایزدبانوان در تالاری به نام وینگولف جمع شده و مورد موضوعات مهم به تصمیمگیری میپردازند.
خدایان همچنین هر روز بر سر چاه سرنوشت (اورداربرونر) که در زیر ریشهٔ ایگدرازیل در آزگارد است به گفتگو میپردازند.تاج و تخت این قلمرو در روز رگناروک توسط ایزد مرگ هل (اساطیر) تصرف میشود.