آزمودگی

معنی کلمه آزمودگی در لغت نامه دهخدا

( آزمودگی ) آزمودگی. [ زْ / زِ دَ / دِ ] ( حامص ) چگونگی و صفت آزموده. مجرب و ممتحن بودگی. کارکشتگی.

معنی کلمه آزمودگی در فرهنگ معین

( آزمودگی ) (دَ یا دِ ) (حامص . ) آزموده بودن ، باتجربه بودن .

معنی کلمه آزمودگی در فرهنگ عمید

( آزمودگی ) آزموده بودن، چگونگی و حالت آزموده، کارکشتگی.

معنی کلمه آزمودگی در فرهنگ فارسی

( آزمودگی ) حالت و کیفیت آزموده آزموده بودن مجرب بودن کار کشتگی .
کارکشتگی

معنی کلمه آزمودگی در ویکی واژه

کارکشتگی، مجرب بودن. آزموده بودن، باتجربه بودن. به دانایی و کارشناسی و آزمودگی مشهور بود. «جمال‌زاده»

جملاتی از کاربرد کلمه آزمودگی

اکلیل عرش را مانند فرش در زیر قدم میسپرد و من هم از روی آزمودگی و کهنه کاری تعلیلمی باو میکردم و جوهر معرق بیادش میدادم؛ گفتم: سبحان الله بمثل مشهور هریرده صاحب کمال و آر.
آزمودگی در مفهوم عمومی به همه مهارت‌ها و دانسته‌ها از برخی پدیده‌ها و موضوعات که ناشی از برخورد با آن موضوع و درگیری با آن پدیده در خلال دورانی معین است گفته می‌شود.
و شبهت نیست که اینجا مراد از برادر دوستی باشد موافق و یاری مخالص و مصادق والّا برادرِ صلبی که از مهر و موافقت دور بوَد، از اخوّتِ او چه حاصل؟ و ازینجا گفته‌اند: رُبَّ اَخٍ لَم تَلِدهُ أُمُّکَ ؛ پس به حکم فرمان پدر مال برگرفت و برفت و به اندک روزگاری باز آمد. پدر گفت: اگرچه خرق و فجور از طبعِ تو دورست و نزاهتِ نهاد تو از آلایشِ فسق مشهور، امّا می‌دانم که به کودکی و کار ناآزمودگی صرفِ مال نه در مصبِّ صواب کرده‌ای که بدین زودی از مقصد باز گشتی و آمدی. اکنون بگوی تا چون مال از دست دادی و دوست چون به دست آوردی‌؟ پسر گفت: پنجاه دوست که هر یک به صد هنر سر آمدهٔ جهانی‌ست، اندوخته‌ام و وام نصیحتِ تو از ذمّت عقل خویش توخته. پدر گفت: می‌ترسم که داستان دوستان تو بدان دهقان مانَد. پسر گفت: چون بود آن داستان‌؟