آزمودگی
معنی کلمه آزمودگی در فرهنگ معین
معنی کلمه آزمودگی در فرهنگ عمید
معنی کلمه آزمودگی در فرهنگ فارسی
کارکشتگی
معنی کلمه آزمودگی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه آزمودگی
اکلیل عرش را مانند فرش در زیر قدم میسپرد و من هم از روی آزمودگی و کهنه کاری تعلیلمی باو میکردم و جوهر معرق بیادش میدادم؛ گفتم: سبحان الله بمثل مشهور هریرده صاحب کمال و آر.
آزمودگی در مفهوم عمومی به همه مهارتها و دانستهها از برخی پدیدهها و موضوعات که ناشی از برخورد با آن موضوع و درگیری با آن پدیده در خلال دورانی معین است گفته میشود.
و شبهت نیست که اینجا مراد از برادر دوستی باشد موافق و یاری مخالص و مصادق والّا برادرِ صلبی که از مهر و موافقت دور بوَد، از اخوّتِ او چه حاصل؟ و ازینجا گفتهاند: رُبَّ اَخٍ لَم تَلِدهُ أُمُّکَ ؛ پس به حکم فرمان پدر مال برگرفت و برفت و به اندک روزگاری باز آمد. پدر گفت: اگرچه خرق و فجور از طبعِ تو دورست و نزاهتِ نهاد تو از آلایشِ فسق مشهور، امّا میدانم که به کودکی و کار ناآزمودگی صرفِ مال نه در مصبِّ صواب کردهای که بدین زودی از مقصد باز گشتی و آمدی. اکنون بگوی تا چون مال از دست دادی و دوست چون به دست آوردی؟ پسر گفت: پنجاه دوست که هر یک به صد هنر سر آمدهٔ جهانیست، اندوختهام و وام نصیحتِ تو از ذمّت عقل خویش توخته. پدر گفت: میترسم که داستان دوستان تو بدان دهقان مانَد. پسر گفت: چون بود آن داستان؟