آریا شعبهای از نژاد سفید که از روزگاران بسیار قدیم در ایران، هند و اروپا ماندگار شدهاند؛ نژاد هندواروپایی. آریا ممکن است به دو بخش آر - یا تقسیم گردد که بخش اول آر پیشوند اسامی تاریخی آریوبرزن، آریزانت و بسیاری دیگر بوده و یا بجز آریا پسوند برخی اسامی مانند ایلیا، علیا، ذکریا، یحیی نیز میباشد.[۱] آریا اگر بصورت آری - آ تجزیه گردد، فرض دیگری مطرح خواهد بود. بدین منوال که آ همان قوم مرموز عا، عاد یا آق یعنی نژاد سفید است. قسمت اصلی ملودیک اپرا. شقایق وحشی از نوع خشخاش. ↑ آریا در قدیم ممکن است به صورت آلیا هم مسموع شده باشد، گاهی برخی زبانها و لهجهها حرف «ل» را بجای حرف «ر» صرف میکنند بنا بر این آلیا مترادف آریا نیز خواهد بود.
جملاتی از کاربرد کلمه آریاها
تفاسیرِ نژادگرایانه از «آریاهای ودایی» به عنوانِ «مهاجمانِ روشنپوستِ خارجی که از شمال میآمدهاند» منجر به تبدیلِ اصطلاح «آریا» به یک عنوان برای طبقهبندیِ نژادی شد که در آن طبقهبندی، «نژاد آریا» نژاد برتری معرفی میشد که مسئول بیشترین دستاوردهای تمدن بشری است. شماری از نویسندگان اروپایی شاملِ انسانشناسان و افرادِ غیرِ متخصصی که از داروینیسم تأثر پذیرفته بودند، برداشتِ خود از «آریا» به عنوان «گونهای متمایز از نظر ژنتیک و اندام» را به جای کاربردِ زبانشناسانهٔ آن مرسوم کردند.
اوراتوریو یکی از مهمترین فرمهای آوازی دوره باروک است که شباهت زیادی با اپرا دارد. اوراتوریو با اینکه دربردارندهٔ بخشهای کُرال، آریاها، دوئتها، رسیتاتیفها و اینترلودهای ارکستری است ولی مانند اپرا ایفای نقش و صحنه پردازی ندارد.
در بین پارهای از عقاید بنیادی که نزد هر دو قوم دیده میشود میتوان مفهوم رته یا ارته را ذکر کرد که عبارت از اعتقاد به وجود نظم طبیعی و قاعدهٔ کلی در کارهای جهان است و ظاهراً سرچشمهٔ واقعی اخلاق هم در نزد این دو قوم همین تصور نظم و انضباط گیهانی است. اینکه تعداد زیادی از نامهای ایرانی و میتانی و جز آنها با لفظ رته و ارته ترکیب یافتهاست، نشان قدمت و اشتراک این مفهوم در نزد آریاهاست. ارته نه تنها در میان دو قوم هند و ایرانی بلکه در میان اقوام میتانی نیز یافته میشود و این خود قدمت آن را اثبات میکند.
صداهای گوناگونی تأمین میشود، که زمینه را برای آریاها و گروه کر فراهم میکنند.
این کتاب به علت موضوعاتش که رنگ توهمات دراویدی نیز دارند مدت مدیدی شناخته نشده بود و مردم برای آنان زیاد احترام و ارج قائل نبودند و حتی پیامبران آریایی آن را دارای مطالب اصیل نمیدانستند، ولی این کتاب شامل اطلاعات مفیدی است دربارهٔ پیشرفت آریاها بطرف مشرق تا حدود بنگال و ترس آنان از ببرهای آن سرزمین. این کتاب سرودهائی راجع به علم پزشکی نیز دارد ولی در قسمتهای آخر متضمن سرودهائی دربارهٔ سحر و جادوگری و ارواح پلید میباشد.
از عقاید بنیادی که نزد هر دو قوم هند و ایرانی دیده میشود، میتوان مفهوم اَرته را ذکر کرد که عبارت از اعتقاد به وجود نظم طبیعی و قاعدهٔ کلی در کارهای جهان است و ظاهراً سرچشمهٔ واقعی اخلاق هم در نزد این دو قوم همین تصور نظم و انضباط کیهانی است. اینکه تعداد زیادی از نامهای ایرانی و میتانی و جز آنها با لفظ رته و ارته ترکیب یافتهاست، نشان قدمت و اشتراک این مفهوم در نزد آریاهاست. ارته نه تنها در میان دو قوم هند و ایرانی بلکه در میان اقوام میتانی نیز یافته میشود و این خود قدمت آن را اثبات میکند.