آرامان

معنی کلمه آرامان در ویکی واژه

بُن مضارع آراماندن توصیف شده، اما شاید یک اصطلاح قومی جغرافیایی کهن باشد منسوب به اورامان، اورامانات یا همان ماننای باستانی و در کل قوم کُرد. آرامان ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آرا - مان قابل تجزیه باشد و به معنی قبیله و عشیره ماننائیان بوده که در اوستا قبایل ویس‌پتی یا ویث‌پتی نامیده می‌شدند.

جملاتی از کاربرد کلمه آرامان

در نهایت فیفا نیز وارد ماجرا شد و آراماندو کالرو رئیس سابق فدراسیون اسپانیا را واسطه قرار داد. کالرو تصمیم گرفت دی استفانو سال‌های ۱۹۵۴–۱۹۵۳ و ۱۹۵۶–۱۹۵۵ برای رئال مادرید و در سال‌های ۱۹۵۵–۱۹۵۴ و ۱۹۵۷–۱۹۵۶ در بارسلونا توپ بزند که هردو طرف موافقت کردند. اگر چه کاتالان‌ها موافقت کردند اما نارضایتی‌هایی در میان مدیران بارسلونا ایجاد شد و در نهایت رئیس این تیم استعفا داد.
در زبان کوئنیا به معنی قوی آسمان، شهر اصلی تلری در ساحل شرقی والینور است. این شهر در شمال و شرق تیریون میان کالاکیریا و آرامان در شمال الدامار قرار داشت. این شهر از سنگ ساخته شده بود و سطح آن از مرواریدهایی که تلری از دریاها صید کرده بودند و گوهرهایی که نولدور بدست آورده بودند، پوشانده شده بود.
مردم گرجی، ارمنیان را «سُمخِبی» «درحالت مفرد: سُمِخی» و ارمنستان را «سُمخِتی» می‌گویند. ملت‌ها و کشورهای دیگر نیز از دیر باز تاکنون ارمنیان و ارمنستان را با تلفظ‌های مختلف کلمهٔ «آرمن» شناخته و می‌شناسند. آنان این کشور را «آرمِنیا، آرمانی، آرمینا، ارمنستان، آرمِنین، اِرمنستان» و به اسامی ای دیگر نامیده و ملت ارمنی را نیز «آرامان، آرمینیان، آدمیانین، آرمِنیر، اِرمَنی و اَرمنی» خوانده‌اند.
«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ» ای مردمان اگر در گمانید از انگیخت پس مرگ، «فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ» پس ما بیافریدیم شما را از خاک، «ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ» پس از نطفه، «ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ» پس از خون بسته، «ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ» پس از پاره‌ای گوشت، «مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ» تمام آفریده یا نه تمام آفریده، «لِنُبَیِّنَ لَکُمْ» تا پیدا کنیم شما را، «وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ» و می‌آرامانیم در رحمها «ما نَشاءُ» آنکه خواهیم، «إِلی‌ أَجَلٍ مُسَمًّی» تا هنگامی که نامزد کرده، «ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا» آن گه بیرون می‌آریم شما را خرد خرد، «لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ» تا آن گه که بزورمندی خویش رسید، «وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّی» و از شما کس است که او را می‌میرانند بجوانی، «وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی‌ أَرْذَلِ الْعُمُرِ» و از شما کس است که او را پس باز می‌برند تا بتر عمر، «لِکَیْلا یَعْلَمَ» آن را تا مگر چیزی بنداند، «مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً» پس آن که دانسته است بجوانی، «وَ تَرَی الْأَرْضَ هامِدَةً» و زمین را بینی مرده و فرو شده، «فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ» چون آب بران فرستادیم، «اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ» زنده گشت و بجنبید و بخندید، «وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ» (۵) و بر رویانید از هر صنفی نیکو.
در جحیم تو جنّت آرامان بی تو راضی به حورعین عامان