آخري

معنی کلمه آخري در لغت نامه دهخدا

( آخری ) آخری. [ خ ِ ] ( ص نسبی ) در محاوره عامه بجای آخرین به معنی پسین.
اخری. [ اُ را ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث آخَر. نقیض اولی. دگر. دیگر. پسین. دومین. ج ، اُخریات ، اُخَر. || آن جهان. آن سرای. عقبی. آخرت ( مقابل دنیا ).
- اخری القوم ؛ کسی که در آخر قوم باشد.
اخری. [ اِ ری ی / اِ خ ُ ری ی / اُ ری ی ] ( ع ق ، اِ ) سپس.
اخری. [ اَ خ ُ ری ی ] ( ص نسبی ) هذه النسبة الی اخروهی قصة ( ظ: قصبة ) دهستان بین جرجان و بلادحراسان ( ظ: خراسان ) هکذا ذکره ابوبکر الخطیب الحافظفی کتاب المونیف ( ؟ ) و اطنابی قراة بخط ابی عبداﷲ محدبن عبدالواحد الدما والحافظ الاصبهان ان اخر قریة بدهستان و هو دخل تلک البلاد و عرف المواضع فحصل من القولین ان اخر اسم قصبه ( قصبة ) دهستان او قربة ( قریة؟ ) بها. ( انساب سمعانی ص 14 ). و عبارت غلط و مضطرب است.

معنی کلمه آخري در فرهنگ معین

(اُ را ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - دیگر، پسین . ۲ - آخرت ، جهان دیگر.

معنی کلمه آخري در فرهنگ عمید

۱. دیگر، غیر.
۲. (اسم ) آخرت.

معنی کلمه آخري در فرهنگ فارسی

( آخری ) ( صفت ) آخرین واپسین.
در محاوره عامه بجای آخرین بمعنی پسین
مونث آخر بمعنی دیگر، دگر، غیر، مونث آخر به معنی ضد اول
( صفت ) ۱ - دیگر دگر پسین دومین مقابل اولی ٠ جمع : اخریات اخر ۲ ٠ - آن جهان آن سرای جهان دیگر آخرت عقبی مقابل دنیا ٠ یا بعبارت اخری ٠ بعبارت دیگر بدیگر سخن ٠
دهستان بین جرجان و بلاد حرسان

معنی کلمه آخري در ویکی واژه

آخری
(گفتگو): آنکه یا آنچه بعد از همه قرار دارد؛ آخرین. پایانی. جملات آخریِ او را نشنیدند. «آل‌حمد»

جملاتی از کاربرد کلمه آخري

اين هفته در آخرين سفرش به روستاها در بخش ‘ديشموک' آذری نژاد يك فيلم چهار دقيقه ای از عباس كيارستمی كارگردان ايرانی را كه برنده جايزه نخل طلايی بود، برای ۱۵ دانش آموز نمايش داد.
بازپخت آخرين مرحله‌ي عمليات حرارتي است كه بر روي فولادهاي ابزار اعمال مي‌شود. اثر مهم بازپخت فولادهاي كم آلياژو ابزار، بهبود چقرمگي آنها (كاهش تنشهاي موجود در قطعه كه توسط كوئنچ كردن به وجود مي‌آيد) است.