آتشخان
معنی کلمه آتشخان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه آتشخان در ویکی واژه
جایی که در آن آتش روشن میکنند، نظیر محل شعله سماور، کوره، و مانند آن.
جملاتی از کاربرد کلمه آتشخان
از ایرانیان، نخستین بار رشید شه مردان (که یک موبد پارسی ایرانیتبار بود) در کتاب پرستشگاه زرتشتیان، ضمن برشمردن و توصیف اکثر آتشخانههای ایران، از پناه گرفتن اسماعیلیان اصفهان به آتشگاه در اواخر سده پنجم هجری خبر میدهد.
سینه گرمم جهانی را به جوش آورده است عالمی را شمع از آتشخانه من روشن است
برای سود و سودا رو به آتشخانهٔ دل کن که هرکس مشت خاری میبرد، گلدسته میآرد
مهیا ساخت بهر جگ اسباب به آتشخانه رفته تیز چوب آب
اولین جوش بهار عشق میباشد هوس بیخس و خاشاک نتوان رنگ آتشخانه ریخت
کی بود در سوختن سبقت به من خاشاک را؟ رنگ آتشخانه از خاکستر من ریختند
بدید آن کوه را هنونت مشتاق چو آتشخانۀ دلهای عشاق
شمع آمد و گفت: جانم آتشخانه است وز آتشِ من هزار دل دیوانه است
تا ز دود اهل نظر چشمی توانند آب داد رخنه در دیوار آتشخانه راز افگنم
پیری از نور هدی بیگانه چهره پر دود ز آتشخانه
ندارم یک نفس آرام در یک جا ز شوق او سپند بی قرار من در آتشخانه افتاده