آبله‌کوب

معنی کلمه آبله‌کوب در لغت نامه دهخدا

( آبله کوب ) آبله کوب. [ ب ِ ل َ / ل ِ ] ( نف مرکب ) آنکه تلقیح مایه آبله کند.

معنی کلمه آبله‌کوب در فرهنگ عمید

( آبله کوب ) کسی که مایۀ آبله را به بدن دیگران تلقیح کند.

معنی کلمه آبله‌کوب در فرهنگ فارسی

( آبله کوب ) ( صفت ) کسی که مای. آبله را تزریق کند آنکه مای. آبله تلقیح کند .
آنکه تلقیح مایه آبله کند

معنی کلمه آبله‌کوب در ویکی واژه

(پزشکی): آنکه آبله‌کوبی می‌کند.
وسیله‌ای که با آن آبله‌کوبی می‌کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه آبله‌کوب

آبله از دیرهنگام بشر را آزار داده و باعث مرگ و کوری بسیاری از انسان‌ها شده است. به گونه‌ای که آبله‌کوبی موضوعی مهم در سده‌های گذشته به‌شمار می‌آمد که هم از نظر دگرگونی‌های پزشکی، هم از لحاظ تغییرات سیاسی و اجتماعی قابل بررسی است. این پدیده از طرفی تاریخ علم را بیان می‌دارد و از جهت دیگر چالش‌هایی را آشکار می‌کند که طبابت بومی و مردم بعضی از جوامع در رویارویی با راهکارهای دانش پزشکی نوین داشته‌اند.[۱]
شایعهٔ دیده شدن تصویر سید روح‌الله خمینی بر روی ماه یک از مهم‌ترین آنهاست که در حافظه تاریخی ایرانیان ثبت شده‌است. همچنین چند بار انتشار شایعات مرگ سید علی خامنه‌ای رهبر ایران از شایعه‌های سیاسی قابل توجه بوده‌است. از دیگر موارد تاریخی می‌توان به سال ۱۲۶۴ قمری اشاره کرد که به دستور امیرکبیر برنامهٔ واکسیناسیون و آبله‌کوبی کودکان ایرانی انجام می‌شد اما مردم از روی ناآگاهی و باور به خرافات، آبله‌کوبی را انجام نمی‌دادند. یکی از دلایلشان این بود که فالگیرها و دعانویس‌ها شایعه کرده بودند آبله‌کوبی سبب می‌شود جن به خون وارد شده و بچه جن‌زده شود.