آبدن

معنی کلمه آبدن در لغت نامه دهخدا

( آبدن ) آبدن. [ دُ ] ( اِخ ) نام یکی از قضات بنی اسرائیل.
ابدن. [ اَ دُ ] ( ع اِ ) ج ِ بدن.

معنی کلمه آبدن در فرهنگ فارسی

( آبدن ) ( صفت ) آبادان آباد معمور .
نام یکی از قضات ینی اسرائیل
جمع بدن

معنی کلمه آبدن در ویکی واژه

احتمالا مترادف آبدان به معنی ظرف آب است، اما چون یادکرد در زمان ضحاک است باید ظرف برای خون قربانی باشد. همی خون دام و دد و‌ مرد و زن/ بریزد کند در یکی آبدن «شاهنامه»

جملاتی از کاربرد کلمه آبدن

تیز کردی بر دلم دندان برو من حریفی آبدندان نیستم
به گفته پیشینیان در این روستا آبدنگ و پادنگ زیاد بوده و به این نام مشهور شده است.
شرابی گر نمی بخشی بگفت تلخ خرسندم نه هر وقتی حریف آبدندان می توان بودن
همی خون دام و دد و مرد و زن بریزد کند در یکی آبدن
آبدنگسر روستایی است در دو کیلومتری شهر شیرگاه و از توابع شهرستان سوادکوه. این روستا ۲۶۶ نفر جمعیت دارد.
قطاب و قرص و نقل و آبدندان نزاکت های نغز باب دندان