آب ندیده

معنی کلمه آب ندیده در لغت نامه دهخدا

( آب ندیده ) آب ندیده. [ ن َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) جامه یا سفال و مانند آن که هیچگاه شسته نشده و آب بدان نرسیده باشد: کوزه آب ندیده. کرباس آب ندیده.

معنی کلمه آب ندیده در فرهنگ فارسی

( آب ندیده ) جامه یا سفال یا مانند آن که هیچگاه شسته نشده باشد

معنی کلمه آب ندیده در ویکی واژه

آب‌ندیده
ویژگی آنچه به آب نرسیده باشد؛ ویژگی آنچه در آب شسته نشده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه آب ندیده

همه تکیه بر کوه و دربند و آب ندیده کسی دشمن از ما به خواب
و فی هذه الایة التحذیر عن تأخیر الایمان الی وقت المعاینة فذاک وقت الایاس و لا ینفع صاحبه لمعاینة ملک الموت کفعل فرعون حین آمن فی ذلک الوقت حتی قیل له آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ قال اللَّه تعالی فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا. و قال: وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ الایة فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ قرأ یعقوب ننجیک بالتخفیف ببدنک یعنی بجسدک لا روح فیه و قیل: ببدنک یعنی مع درعک و کان درعا مسمورا مرصعا بالجواهر. یقول نجعلک تعلوا الماء و تطفوا فوقه لانه اول جیفة آدمی طفت فوق الماء. و قیل: ننجیک معناه نلقیک علی نجوة من الارض و هی المکان المرتفع. چون موسی قوم خود را خبر داد از هلاک فرعون و غرق وی قومی از ایشان جحود کردند و انکار نمودند گفتند: ما مات فرعون و انه اعظم شأنا من ان یغرق پس فرمان آمد بدریا تا فرعون را از قعر خویش وا سر آورد و بر سر آب بایستاد و فرعون ازین سرخه بود کوتاه بالا بی ملح همچون گاوی نر، و بر وی سلاح بود و درع بگاه غرق. و ذلک آیة لان الحدید یرسب و لا یطفوا و قیل: ننجیک نترکک حتی تغرق فالنجاء، الترک. و قیل: نسوّدک و نجعلک علامة فانّ النجاء قد یکون العلامة و السواد و یحتمل انه من النجاء الذی معناه الاسراع ای ننجی أهلا لک. و قوله: ببدنک تأکیدا کما تقول قال بلسانه و جاء بنفسه. قوم موسی چون فرعون را مرده بر سر آب دیدند و بر وی درع بود و سلاح گران و هرگز هیچ جیفه آدمی تا آن روز بر سر آب ندیده بودند آن جحود و انکار از دل بیرون کردند و دانستند که آن آیتی عظیم است بر صدق موسی و نشانی است از قهر خداوند و راندن خشم خود بر فرعون، اینست که رب العالمین گفت: لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً ای عبرة و نکالا. و قیل: لمن تاخر عن قومک وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیاتِنا فی موسی و فرعون و سائر الآیات لَغافِلُونَ لاهون.
حیرتکده چشم مرا خواب ندیده است افتادگی اشک مرا آب ندیده است
نقشی که رخت دارد در آب دو چشم من یک چشم چنان نقشی در آب ندیده ست این
بود ز رخ شمع نبوت فروز آب ندیده گل آدم هنوز
روانی از سخنم برد خشک مغزی زاهد که سیل کند رود در زمین آب ندیده
آهک یا آهک زنده یا آهک آب ندیده یا آهک نشکفته، خیلی سریع با آب ترکیب می‌شود و آهک شکفته یا آهک آب دیده یا آهک کشته می‌گردد. آهک شکفته در گرمای ۴۰۰ درجه سانتی‌گراد و فشار یک بار (اتمسفر)، آب شیمیایی خود را پس می‌دهد و به آهک زنده و آب تبدیل می‌شود. آهک زنده را به روش تر، یا خشک، یا با بخار آب شکفته می‌کنند.
کس آب ندیده آتش انگیز آبی سوزان و آتشی تیز