معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 34
- بابا جان
- اشکی
- اکتساب
- برء
- ابداء
- آفریدن
- آسمانه
- بریگاد
- انفصال
- آرام بخش
- بربست
- برهه
- آرمش
- آرام کردن
- ابوت
- اسرائیل
- امشی
- ایمنی
- آرامش
- آسید
- بروی
- اکار
- افعي
- سِفر
- آدمی خوار
- بطبع
- اشارت
- بزهکار
- بذل
- اکذب
- برند
- آتش نشانی
- بازرس
- انگار
- آسیاب
- افق
- اجر
- آب نما
- آبنما
- بازتاب
- برهم خوردن
- باز افتادن
- انفساخ
- انفس
- اثمار
- بتول
- اثم
- آثام
- آپارتمان
- بدآموزی
- بدگو
- آموزی
- آیس
- برقی
- آرایشگاه
- بربر
- افکندگی
- آنچنان
- آبچین
- آرامیدن
- آرکاس
- خمیره
- آغارش
- جفتک
- آغز
- بندگاه
- آزادمرد
- بشریت
- بدخوی
- آشنا روی
- اهل نظر
- اوساط
- اثری
- بسیجی
- آوردگاه
- ارغوانی
- بتپرست
- آغش
- برقو
- بدترکیب
- آکله
- اخیار
- آکل
- اوبار
- اوست
- اعلا
- اوس
- آبتین
- آفریدون
- اغریرث
- اسب ریس
- اسپرز
- بذر
- احول
- بانکداری
- اخرس
- اخماس
- بدحالی
- اخم
- آبرو
- آید
- اینجا
- آب داده
- آغشته
- آردی
- ادعانامه
- انامه
- آنسان
- آماج
- آبپز
- آتش پاره
- بدکار
- انکار
- انکر
- انکشاف
- انگاره
- انگاشتن
- انگشتر
- انگشتی
- انگلی
- آتشکار
- آبخورش
- آیین بندی
- آزین
- آذینه
- آذین بستن
- آذین زدن
- استرجاع
- استجلاب
- احضاریه
- اشپل
- اعتلال
- استعلاء
- بلغده
- ابرنجن
- خرمالو
- التماس کردن
- اندمه
- اعشاری
- بالابان
- اثافی
- ذونسب
- اردنگ
- شخول
- بدحال
- آلوده دامان
- باز خشین
- ترغو
- آریغ
- تقي
- برکنار
- آپاندیسیت
- ابلگ
- بدنامی
- آموزان
- امتحانات
- آغر
- رشاء
- استکتاب
- سپوختن
- آبستن شدن
- بیستار
- شاگردانه
- باستار
- حافد
- ارصاد
- جوالدوز
- ابلک
- آژیده
- آژدن
- آزدن
- آهخته
- بابزن
- آختن
- بربط
- آشکاره
- ارعاب
- ابکار
- آب کار
- بزرگان
- اشکفت
- بخارا
- آخریان
- اروس
- آراد
- استنطاق
- اردوان
- آرادان
- آمیزه
- ابداع
- آسفالت
- بالان
- بذی
- احتکار
- بدنهادی
- بدجنسی
- آذوقه
- اکفاء
- آغل
- انگول