معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 338
- زفی
- زغاریدن
- زعور
- زغاوه
- زقان
- خزری
- خزریان
- خزین
- خزینه خانه
- خس خس سینه
- خس پوش
- خس پرور
- خس و خار
- لزینه
- لزمان
- لریس
- بددینی
- بدبن
- بدبده
- بداسقان
- شراب گروه
- شر نبذ
- شر انگیزی
- شر خوردن
- شر فروختن
- شر انگیختن
- شر اندیش
- شذ و ندر
- تندرو
- تندخو
- تنبک
- خطرناکی
- تناسخی
- تغابن
- تمهید
- تملیک
- تن زدن
- تنباکو
- پیش برگ
- فرا چنگ اوردن
- فتیله سوز
- فتیله تاب
- فت و فراوان
- حصر وراثت
- حصن منصور
- حصن مهدی
- حصنه
- حصیبی
- حصینه
- حضد
- پنج و شش و هفت
- پنج مقابل
- پنج لو
- پنج سفر موسی
- اسکندر بت شکن
- اسپید گر
- اسپید زر
- اسپید دار
- اسپی کوه
- اسپی دز
- اسم مشترک
- اسپه روز
- دی بمهر
- دی ئیل
- شکسته نفس
- شکست یافتن
- شکریات
- شکرپنیر
- شپور
- شویله
- بلا نسبت
- بلا مدار
- بل شیرین
- سنگ حاجی
- سنگ جانی
- سنگ به سنگ زد
- سنگ بر قندیل ز
- سنگ بر قرابه ز
- سنگ بر طاس زدن
- سنگ بر شیشه زد
- نمک شناس
- ننگ نامی
- ننگ اور
- ننگ امیز
- خیاله
- خیال کردن
- خیال پرستی
- خیال پختن
- خیال محال
- خیال خلافت
- خیال خام
- خیال باز
- خیال اندود
- غرفش
- غریب پروری
- غرنا
- غذ
- ابن اسماء
- ابن ابی نعیم
- نازک خلق
- ناز بستر
- نارین دژ
- نارنجک بن
- نارنجک افکن
- نارنج کل
- نارنج افشار
- ساچلو
- ساپارد
- ساون
- ساورک
- ساواناه
- ساواری
- سانیچ
- سانگیر
- دود مه
- اکبریه
- دوتا شدن
- لاحج
- لاجح
- شند
- شنح
- شنتال
- شنبوذ
- شنبه بازار
- چین اندرون
- چین جنوبی
- چین اب
- چیمه رود
- چیله سر
- چیش پش
- ام طلبه
- ام طفیل
- ام طبق
- ام ضیغم
- ام ضبه
- ام سهیل
- کشتی وان
- کشتی نشین
- کشتی نشسته
- کشتی شمار
- کشتی شدن
- کشتی سوار
- کشتی ساز
- کشتی رانی کردن
- سلکی
- سلکوس
- سله بن
- سلمیه
- سلغر
- سلع
- سلطان ولد
- سلطان ملکشاه
- سلطان معشوقان
- چهل سر
- چهل حصار
- چهل اب
- شهره ور
- شهوت الوده
- شهن اباد
- شهریار اول
- شهرک فارسی
- حروف نقطه
- حروف ندا
- حروف ناصبه
- حروف قسم
- حروف سربی
- حروف حلقی
- حروف اضافه
- شلاغ
- شلار
- شقیف
- شقم
- شفل
- شفری
- شفا عمر
- سبد کش
- سبد چین
- سبب دعوی
- ساکت و صامت
- عملی شدن
- دماع
- تخشی
- تخطف
- تخطر
- سناج
- سنبان
- سنبلی
- درم دان
- سناه
- سنبیده
- سنتب
- روایر
- روایت کننده
- رواگ
- رواک
- روانه ساختن
- رواندوز
- روانان
- روان گشتن
- در شاندن