معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 266
- میس
- میلاب
- ناشد
- ناشگفته
- ناقس
- نام خواست
- نام کردن
- نان طلب
- نام جستن
- میراث خوار
- موسیر
- نان و پنیر
- نان کلاغ
- نان گرد
- نانگرستنی
- ناودیس
- ناوک سحری
- نجوی
- نجیب الدین
- نحات
- نحس بر
- نحلی
- نحمان
- نخجیر گیر
- نخع
- نخل تابوت
- نخچیرگه
- ندافیه
- ندانم کاری
- ندر
- نده
- نران
- نردین
- نرم دلی
- نرم شدن
- نرم گفتاری
- نرم گفتن
- نرگس جماش
- نرگس زمین
- نرگس و گل
- نرگه
- نز
- نزوه
- نزی
- نوک تیز
- نچیده
- نیلاب
- نیم جان
- نیم سوز
- هاهن
- هبرید جدید
- هبیره
- هتکه پشت
- نیک بخت
- نیک طینت
- نیک فرجام
- نیمانیم
- همرش
- همس
- همشه
- همیر
- همیشه جوان
- هنجام
- هندودر
- هندکی
- هنوات
- هوا کردن
- هواپیمائی
- هواک
- هوخت
- هودی
- هوس پختن
- همدانیان
- همراه بودن
- همراه شدن
- هلیلان
- هم خاک
- هم رسته
- هم رفیق
- هم عرض
- هم نوا
- هم پوست
- هم کسب
- همتاه
- هست و بود
- هزاوه
- هزارسب
- هزار رنگ
- هریره
- هرمزد اردشیر
- هدیل
- هدفه
- هوسبازی
- هوش رفته
- هوف
- هونگ
- هوکه
- هوین
- هی هی
- ولایت گیر
- ولنگ
- ولوالجی
- ولی عهدی
- وندا
- ونیس
- ونیم
- وکیف
- ویب
- ویدر
- ویران شهر
- ویسی
- ویشکا
- ویله کنان
- پائیزی
- پابرجا بودن
- پدریان
- پراور
- پرتیناکس
- پرخاشجوی
- پرسلاو
- پغمان
- پل رود
- پل شهرستان
- پل کردن
- پلاسید
- پلنگ دره
- پلید زبانی
- پناه جستن
- پنج امام
- پنج وقت
- پنج گوشه
- پنج یک
- پنهان داشتن
- پودرها
- پهن نمودن
- پهلوان محمد
- پودل
- پور سینا
- پورتو
- پورو
- پوروس
- چشم بصیرت
- چشم ترک
- چشم دام
- چشم نهان
- چشم و دل سیری
- چشم چراغ
- چشم گاو
- چشمه ایلخی
- چشمه زر
- چشمه سراب
- چشمه ماهی
- چشمه مهدی
- چشمه چنار
- چشمه گل
- چشمک زدن
- چشه
- چغتای خان
- چقاماران
- چلان
- چلمردی
- چلنگ
- چلواری
- چلوان
- چم شیر
- چم نظامی
- چم ژیه
- چمر
- چمن اندود
- چمن لاله
- چموم
- چناسک
- چناقچی علیا
- چهرزاد
- چهره گشای
- چو خط
- چوبک زنی
- چوتو
- چون زان
- چوچ
- چوگان زدن
- چوگان پرست
- چپ شدن
- چکش زدن
- چکو
- چگنی
- چیزه
- چیپال
- کباب تر
- کبوتر باختن
- کرزی
- کردکلا
- کرشمه کنان
- کداه
- کر شدن
- کراء
- کراده
- کراو
- کحلی پوش
- کجله