معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 251
- موجزی
- موجس
- موش بچه
- موسیقائی
- موسی کلایه
- موسی کف
- موسی کاظم
- موسی وار
- موسی عمران
- موزان
- موریچ
- موریتانیا
- مودبانه
- موخوره
- موحدانه
- موم گر
- مومان
- مومنا
- مومنان
- مومنانه
- مومنه
- مومه
- موموت
- موجوده
- موهوماتی
- موهی
- موونت
- مژده ور
- مکدری
- مکنر
- مکنگ
- مکنیه
- مگادیشو
- مگرنه
- مگس افشان
- مگس رانی
- مگس وار
- مگسان
- مگیری
- می بس
- می بوی
- می خوارگان
- می کش
- می گرفتن
- میار
- میاس
- میاسیر
- میافارقین
- میال
- میان شکر
- میان قالی
- میان قلعه
- میان لاغر
- میان محله
- میان ناحیه
- میان ولایت
- میان پای
- میان کاله
- میان کنگی
- میانه کار
- میاور
- میتولوژی
- میتون
- میتی
- میث
- میثاق شکستن
- میان تو
- میان دری
- میان دسته
- میان دهان
- میان رز
- میان رستاق
- میان روز
- میرابو
- میرابی
- میراث خواری
- میراث خور
- میراث دار
- میراث گیر
- میرانشاه
- میراننده
- میرزا جانی
- میرزانق
- میرزای نائینی
- میرزد
- میرعزیزی
- میرعلی
- میرعلیلو
- میرعماد
- میرقلعه
- میرمحله
- میرمصور
- میرمیران
- میرنا
- میرنده
- میرندگی
- میزش
- میزوج
- میسانی
- میستی
- میسرت
- میسن
- میسون
- میش سار
- میش مرغ
- میش کوهی
- میشار
- میشم
- میشنه
- میشوان
- میشین
- میعادگه
- میغ رنگ
- نسایم
- نسایک
- نسامه
- نساییده
- نستدن
- نستیهن
- نسج عنکبوت
- نسخت
- نسخته
- نسخه بدل
- نسخه گرفتن
- نسران
- نسری
- نسطور
- نسفته
- نسق بندی
- نسلان
- نسن
- نشاط گه
- نشان بردن
- نشان بودن
- نشان زد
- نشان پذیر
- نشان کش
- نشان گذاری
- نشان گذاشتن
- نشنیدن
- نشنیدنی
- نشواد
- نشکاش
- نشکرد
- نشکستن
- نشکفتن
- نشکفتنی
- نشکفته
- نصرک
- نصری
- نصریان
- نصف اللیل
- نصف راه
- نصف شدن
- نصف کردن
- نصفان
- نعلبندان
- نعله
- نعلچه
- نعم کردن
- نعم گفتن
- نعمت خور
- نعمت ده
- نعمت شناس
- نعمت نهادن
- نعمت پرست
- نعمی
- نغز گوینده
- نغز گویی
- نغزی
- نغمه زنی
- نغمه سازی
- نغمه سرای
- نغمه سرایی
- نغمه سنج
- نغمه گر
- نفتاده
- نفتالی
- نفجان
- نفخ شکم
- نفخات
- نفرت داشتن
- نفرین کرده
- نفرین کنان
- نفز
- نفس بر
- نفس بستن
- نفس بهیمی
- نفس حسی
- نفس داشتن
- نفس دراز
- نفس راندن
- نفس رحمانی
- نفس زار
- نفس زن
- نفع دادن
- نفغ
- نفه
- نفو
- نفود