معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 245
- کدار
- کدامی
- کدخدایی
- کدورت زدای
- کدک
- کدینه
- کذابه
- کج نغمه
- کج نهادی
- کج کردن
- کج که
- کجات
- کجایی
- کجران
- کجل
- کجم
- کجو
- کج شدن
- کج طبع
- کج فهم
- کج قلم
- کج مدار
- کج نشستن
- کج نظر
- کج نظری
- کج بحث
- کج بسته
- کج بینی
- کج حساب
- کج دل
- کج رفتن
- کج سر
- کج باز
- کج اندیش
- کج ادایی
- کج ادا
- کج ابرو
- کثیف شدن
- کثیره
- کذبی
- کرابیسی
- کراتیت
- کرارج
- کراس
- کرباسک
- کرختی
- کردا
- کشاک
- کشایش
- کشت و برز
- کشت و خون
- کشت و درود
- کشت و کشتار
- کشت کردن
- کشتان
- کپکان
- کچلانلو
- کچوز
- کچک
- کچکول
- کچی
- کژ خوان
- کژ طبعی
- کژ چشم
- کژ گویی
- کژابه
- کژاکند
- کژم
- کژگوی
- کژیم
- گادل
- گالش محله
- گامه
- گاو سفید
- گایه
- گتاو
- گردنه بر
- گردوک
- گردگیری
- کپرنشین
- کپرنیک
- کپوتان
- کچله
- کچور
- کژ بینی
- کژ نقش
- گرد و خاکی
- کژ گردن
- کژ نهاد
- کژ نظر
- کپه داغ
- کشتنی
- گسترانده
- گسترده دست
- گسترده کام
- گستریده
- گسسته نور
- گسسته پی
- گسسته کمر
- گسگر
- گشاد شدن
- گشاده دندان
- گشاده دهان
- گشاده رخ
- گفت و گوی
- گفتگو کردن
- گستران
- گستاخ گویی
- گستاخ گستاخ
- گستاخ کن
- گستاخ چشم
- گستاخ بودن
- گزینندگی
- گزین خلق دنیا
- گزیدنی
- گزید
- گزی در
- گزی به گوزی
- گزگز
- گزور
- گزو
- گرمی دار
- گرمورت
- گرمو
- گرمند
- گرمخان
- گرمایل
- گرمامیر
- گرم تمام ده
- گرز خشخاش
- گردیس
- گل اخرا
- گل ازرق
- گلاب شکر
- گلمکان
- ولنجک
- گله مندی
- گلوبولین
- گله گاه
- گلودره
- گل اطلسی
- گل اهک
- گل بادام
- گلابگر
- گلندام
- گلامورگان
- گله داری
- گله دوست
- گله موش
- گلو تر کن
- گلو گرفته
- گلازر
- گلاشکرد
- گلالی
- گله وند
- گله چاه
- گله کردن
- گلو فشار
- گلو پیچ
- گلودن
- گلوده
- گلور
- گلاز
- گلار
- گلادستون
- گلابدره
- گلاب گیری
- گلاب انگیز
- گلاب افشانی
- گل یوسف
- گل گلی
- گل گله
- گل گز
- گل گرفتن
- گل کوه
- گل بته
- گل بازی
- گل بابونه
- گل افشانی
- گلورد
- گلوسیدها
- گلول
- گلوله خوردن
- گلوله زن
- گلوکان
- گلوگه
- گلوگیری
- گلویج
- گهر تاب
- گهر تر
- گهر جوی
- گهر خانه
- گهر دیده
- گهر سفتن
- گهر سفته
- گهر شکستن
- گهر عقد فلک
- گهر فشان
- گهر فشانی
- گهر مایه