معنی کلمات "فرهنگ معین" - صفحه 41
- زبان بستن
- زنده
- زنهاری
- زنگ
- زهاب
- زهاد
- زهار
- زهد
- زنجی
- زنجیره
- زنخدان
- زند
- زندان
- زندانی
- زنده پیل
- زن بابا
- زن بر
- زنبری
- زنبوره
- زنبوری
- زنبیل
- زنج
- زیر آمدن
- زیر زمین
- زیر و بالا
- زیر
- زیرا
- زیراک
- زیربنا
- زیبق
- زیبنده
- زیت
- زیتونی
- زیج
- زید
- زیادت
- زیاده
- زیان
- زیبا
- زوجین
- زکان
- زکند
- زی
- زیاد
- سازوکار
- سازگار
- ساسون
- سالب
- سالخورده
- سالمند
- ساز و باز
- ساز کردن
- سازش
- سازمان ملل متحد
- سازمان
- سازو
- سبحانی
- سبزخط
- سبک سنگ
- سبک مغز
- سبک
- سبکروح
- ستاد
- ستادن
- سایز
- سایس
- سایق
- سباشی
- سباع
- سباق
- سباک
- سبب
- سبحات
- سانتیمتر
- سانتیگراد
- سانح
- ساکن
- ساگ
- ساید
- سایر
- سامع
- سامعه
- سامورایی
- سامی
- سانتر
- سانترالیسم
- سربسر
- سربلند
- سرخر
- سرخس
- سرخوان
- سرخور
- سرخیل
- سربسته
- سرانه
- سراویل
- سراپا
- سراپرده
- سراینده
- سخت رو
- سخت سر
- سر و سامان
- سرآب
- سرآغاز
- سرآمد
- سرا
- سرویس
- سرپوش
- سرگرای
- سرگردان
- سرگرم
- سرمد
- سروده
- سروسامان
- سروقت
- سرون
- سروی
- سرلشکر
- سرم دست
- سرم
- سرمایه
- سرمایهداری
- سفر
- سفرا
- سفره
- سفری
- سفلگی
- سفلی
- سفن
- سفالت
- سفالین
- سفاک
- سفاین
- سفتن
- سعود
- سعيد
- سعیر
- سغبه
- سغدی
- سغر
- سفاح
- سفارتخانه
- سفارش
- سلمانی
- سله
- سلو
- سلوت
- سلول
- سلولز
- سلیح
- سلیطه
- سلسل
- سلسله جنبان
- سلسله
- سلطانی
- سلطنت
- سلطه
- سلامت
- سلامي
- سلامی
- سلاک
- سلبی
- سلحشور
- سلس
- سلسال
- سلسبیل
- سناد
- سناریست
- سناریو
- سنام
- سنان
- سنب
- سنبل
- سنبله
- سنبوسه
- سمیر
- سمیرا
- سمیع
- سمین
- سمینار
- سناتور
- سمن
- سمند
- سمنو
- سموم
- سمپاتیک
- سمک
- سمی
- سواء
- سهو
- سهولت
- سهی
- سهیل
- سهیم
- سهتار
- سه
- سها
- سهام
- سهل انگار
- سهمناک