معنی کلمات "فرهنگ معین" - صفحه 142
- خرشاد
- کلاه کج نهادن
- کلب اکبر
- کش امدن
- اشتی کنان
- شیرخوارگاه
- ابریزگان
- سقط شدن
- پیش خواندن
- زنجاب
- مالش دادن
- چک و چانه زدن
- چک کشیدن
- رقت انگیز
- تکمار
- غلام گردش
- غلباء
- اب بسته
- اب بقا
- اب بندی
- اب تاخت
- جخت
- بر کسی زدن
- بر کسی گرفتن
- میرزا قلمدان
- استامبولی پلو
- اواشناسی
- اوانتاژ
- اوانویسی
- اواکس
- شور و مور
- اتش پاره
- عجالتا
- گشاده کار
- به خشت فتادن
- غله باز دادن
- به سر شدن
- رطل کشیدن
- جلوبندی
- شپ پوش
- تاپ تاپ عباسی
- زبان ران
- اندفاع
- محضردار
- اگوش
- بهرک
- انجرار
- اهون بر
- ابزه
- تعفن
- داربوی
- تجنب
- بعل
- سرپاسبان
- فوطه کردن
- تک لپه
- تکاندن
- افتاب زرد
- افتاب نزده
- پرورش کردن
- صیاغت
- صیدله
- بغپور
- سرغلیان
- اموده
- سک زدن
- ساخت و پاخت
- اهای
- شیرین عقل
- مابازاء
- ابسالان
- ابسکون
- مسارح
- چهار تکبیر زدن
- اوریل
- جبال
- پیراهن خواب
- الکالویید
- اشکله
- دیکسیونر
- هاک کردن
- سمسول
- سمنامبولیسم
- گلو تر کردن
- گلو پاره کردن
- تنسته
- دمغازه
- بو کشیدن
- ازمایه
- غناوه
- باسلق
- مضاره
- شقه کردن
- جانور
- ناز و نوز
- افتاب زدن
- اخ و اوخ
- تازه بهار
- تاز
- معاضدت
- بی خو
- متورع
- پیش اگهی
- سربه نیست
- بویایی
- رصاد
- بااصل و نسب
- سفیدکاری
- چاک دادن
- تواطؤ
- کنار امدن
- تاپ تاپ
- اتشبار
- اتشدان
- حیرت اور
- اتشک
- کار امدن
- تخاقوی ئیل
- تجرم
- غیمه
- فیزیوکراسی
- بلندین
- سقلمه
- بُ
- ارامش
- از اب در امدن
- از سر رای رفتن
- پاردم ساییده
- پیکر تراش
- گاوبندی کردن
- ریسه شدن
- بندکشی
- افسار سر خود
- افسار پاره کردن
- تلو تلو
- غلغلک
- پخت کردن
- اسمان روز
- زیرجامه
- تحاشی
- ورق برگشتن
- ظهرنویسی
- دژکام
- بغ کردن
- اسبید
- روبیدن
- مهاجات
- پشم علی شاه
- پشه نامه
- تیرک زدن
- طبق زدن
- فریادنامه
- نشپیل
- کله شق
- اکومولاتور
- فراز دادن
- فراز گرفتن
- ویدیو کلوپ
- غیب زدن
- گوربه گور
- فروگذار کردن
- فرو گذاردن
- ساده نمک
- غرغرو
- مستشهد
- صف ارا
- حاضر غیاب
- چل تکه
- استرضاء
- پر اندیشه شدن
- پر باد شدن
- اسمان و ریسمان
- افرینگان
- حاجت داشتن
- بیگودی
- نقره داغ
- تپاله
- نحسی کردن
- علافی
- ارامش جان
- صعداء
- ریسیور
- اجاق زاده
- اجاق کور
- خانم بازی
- اغا
- چس و فیس
- گرم گرفتن
- مخادع
- مخادعه
- متزوج
- پس اهنگ
- سرما ریزه
- بازدانستن
- ارشیو
- یک وجبی
- پر گستردن
- گردافشانی
- مهتم
- زهره داشتن